از «احضار» تا «آن»؛ خود را براي ترسيدن آماده کنيد!
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۲۶۵۲۰
خبرگزاري آريا - وب سايت همشهري شش و هفت: با اينكه سالانه دهها نمونه فيلم نازل و سطح پايين در ژانر وحشت ساخته ميشود اما اين ژانر هميشه مشتريهاي ثابت خودش را داشته و اگر بازارش بيش از آنكه هست، پررونق نشده در عوض افت مخاطب چنداني هم نداشته است. با اين حال در سالهاي اخير فيلمهايي هم ساخته شدهاند كه اصول اوليه فيلمسازي را رعايت كردهاند و در همين ژانر تبديل به آثار قابل تامل و حتي پرفروشي شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما اين تنها فيلم پرفروش سالهاي اخير نبوده و همين چند ماه پيش فيلمي مستقل در ژانر وحشت كه اتفاقا نخستين فيلم كارگردانش بود توانست فروش بالايي كسب كند. «برو بيرون/ Get Out» را مدتي پيش در همين صفحه بهعنوان يكي از فيلمهاي غافلگيركننده سال 2017 معرفي كرديم و حالا به بهانه اكران موفقيتآميز «IT» كه ميتوان آن را آشتي دوباره مردم با فيلمهاي ژانر وحشت در سينما دانست، به سراغ معرفي چند فيلم سرشناس ژانر وحشت در سالهاي اخير رفتهايم. فيلمهايي كه به خوبي توانستهاند جيغ و داد مخاطبان خود را در سالنهاي سينما و خانهها درآورند.
نفس نكش / Don`t Breathe
«فد آلور» از كارگردان جوان اروگوئهاي پس از شكست در بازسازي فيلم كالت «شب مردگان»، در سال 2016 فيلمي ساخت كه خيليها آن را جبران مافات تمام و كمالي براي اشتباه قبلي او ميدانند. «Don`t Breathe» اكشن ترسناكي است كه داستان بسيار جذابي دارد. سه جوان تصميم ميگيرند دست به سرقت از خانه سربازي نابينا بزنند و هزاران دلار پولي را كه در جايي از محل زندگياش پنهان كرده بهدست آورند.
غافل از اينكه كهنهسرباز نابينا خودش را براي چنين وضعيتي آماده كرده و خانهاش را براي اين سه جوان تبديل به مرداب كشندهاي ميكند. هر چند مشابه اين داستان چندين بار به خوبي در سينما تعريف شده و مدلهاي درام و اكشن متفاوتي با محوريت آن روي پرده رفته اما آلور به خوبي توانسته تفاوتهايي را در جزئيات داستانش رقم بزند تا تماشاگر تا پايان همراه شخصيتها باشد.
تفاوتهايي در نوع مقابله سرباز با آن سه نفر كه به خوبي تصويري از شكارچي و شكار را در ذهن تداعي ميكند. در حقيقت مهمترين نكته ماجرا اينجاست كه در ميانه راه ميفهميم داستان فيلم آنقدر هم كه تصور ميكرديم درباره حمله سه جوان نامرد به خانه يك كهنهسرباز نيست و احتمال دارد آنها بي آنكه بدانند پا به قلمرو ممنوعهاي گذاشته باشند كه تاوان سنگيني برايشان به همراه دارد.
فيلم توانست نظر كم و بيش مثبت منتقدان را بهدست آورد و با اينكه تنها 9.9ميليون دلار هزينه براي ساخت آن شده بود اما در گيشه بيش از 155ميليون دلار فروخت تا سود كلاني نصيب سازندگانش شود. جدا از فضاسازيهاي درست و طراحي سكانسهاي حساب شده بازي بازيگران فيلم هم از نقاط قوت فيلم است. استفن لانگ به خوبي نقش سربازي خسته و بيرحم را ايفا كرده و سه بازيگر جوان فيلم، ديلان مينت، جين لوي و دنيل زواتو نيز به درستي از پس نقشهايي كه به آنها واگذار شده برآمدهاند.
بابادوك / The Babadook
«جنيفر كنت» كارگردان، بازيگر و نويسنده نهچندان شناخته شده استراليايي در سال 2014به سراغ ساخت فيلمي رفت كه از روي كتابي به نام «هيولا» اقتباس شده و خود كنت آن را به نگارش درآورده است. اين فيلم در گيشه فروش چندان بالايي نداشت و تنها توانست هزينه ساخت خود را با كمي سود درآورد اما مورد استقبال منتقدان و پيگيران جدي سينما قرار گرفت و بهعنوان يكي از تحسين شدهترين فيلمهاي سال انتخاب شد. نمره اين فيلم در سايت ارزشگذاري «متاكريتيك» 86از 100 است كه نمرهاي كم سابقه براي يك فيلم سينمايي در ژانر وحشت به شمار ميآيد.
داستان اين فيلم از خواندن كتابي به نام بابادوك توسط مادر براي كودك خردسالش آغاز ميشود. اين كتاب مصور داستان شخصيتي هيولا گونه به نام بابادوك است. از فرداي شبي كه مادر (با بازي اسي ديويس) كتاب را براي فرزندش ساموئل ميخواند، ساموئل مدعي ميشود هيولاي داخل كتاب را در زندگياش ميبيند. مادر در ابتدا اين اتفاق را كه باعث مختل شدن زندگي عادي پسرش شده باور نميكند اما كمكم نشانههايي در خانه پيدا ميشود كه نشان از درست بودن حرفهاي پسر بچه ميدهد. اين موضوع زندگي اين مادر و پسر را تمام و كمال به هم ميزند و باعث اتفاقات ترسناكي ميشود.
از ترفندهاي هوشمندانه جنيفر كنت بهعنوان نويسنده و كارگردان اين فيلم كه باعث شده اثرش كار متفاوتي نسبت به باقي آثار همرديف آن باشد پرهيز از نشان دادن خون و خونريزي افراطي و افزايش تعليق در فضا و اتمسفر فيلم است. بهعبارت ديگر فيلم طوري ساخته شده كه بيشتر از نشان دادن خشونت بيروني، ترس را درون شخصيتها و مخاطب خود ايجاد كند. دو نفره بودن خانواده و عدم وجود همسر و پدر نيز باعث شده علاوه بر اينكه مخاطب تمركز بيشتري روي شخصيتهاي اصلي داشته باشد، نگرانياش نيز براي سرنوشت مادر و پسر بيشتر شود. فيلم در بسياري از جشنوارههاي ويژه فيلمهاي ژانر وحشت نامزد دريافت جوايز اصلي شد.
كلبهاي در جنگل/ The Cabin in the Woods
درست است كه خيلي ها «درو گودگارد» را بهخاطر نگارش فيلمنامه فيلم تحسين شده «مريخي» اثر ريدلي اسكات يا خلق سريال موفق «Daredevil» ميشناسند اما او نخستين بار وقتي در سال 2012پشت دوربين كارگرداني رفت، فيلمي در ژانر وحشت ساخت كه ميتوان آن را يكي از بهترين آثار اين حوزه در يك دهه گذشته دانست. فيلمي كه در سكانسهاي ابتدايي يك اثر كليشهاي است و دهها مورد شبيه آن ساخته شده اما هر چه داستان فيلم جلوتر ميرود پيچيدگيهاي روايي تازهاي به آن اضافه ميشود و از جايي به بعد كمتر تماشاگري ميتواند حدس بزند كه چه پاياني در انتظار داستان و شخصيتهاي آن است. «The Cabin in the Woods» با آغاز سفر تفريحي چند جوان آغاز ميشود: هولدن (جسي ويليامز)، جولز (آناهاتچيسن)، مارتي (فرانك رانز)، كرت (كريس همسورث) و دانا (كريستن كانلي).
اين پنج جوان دانشجو سوار بر يك كاروان براي اقامتي چند روزه در يك كلبه به سمت جنگلي دور افتاده ميروند. وسط راه با مردي روبهرو ميشوند كه پس از اطلاع از مقصد سفرشان آنها را از ادامه دادن راه نهي ميكند اما اين گروه جوان بدون توجه به حرفهاي مرد راهشان را ادامه ميدهند و به كلبه ميرسند. در بدو ورود بهنظر همهچيز عادي ميآيد و حرفهاي مردي كه وسط راه ديده بودند هم غيرواقعي اما كمكم آنها بهوجود افرادي در آنجا پي ميبرند كه بهنظر بسيار خطرناك هستند.
احتمالا از اينجا به بعد مخاطب انتظار دارد يك سري آدمخوار عجيب و غريب يا بيمار رواني به اين بچهها حمله كنند و داستاني مثل بسياري از فيلمهاي ترسناك ديگر شكل بگيرد اما ماجرا پيچيدهتر از آن است كه مخاطب تصور ميكند، بهخصوص وقتي شخصيتهاي فيلم و مخاطبان همزمان متوجه ميشوند داخل خانه و اطرافش پر از دوربينهاي امنيتي است. فقط كاش گودگارد بهعنوان كارگردان و جاس ودون بهعنوان فيلمنامهنويس همانقدر كه سعي كردند داستان متفاوتي در ژانر وحشت روايت كنند براي خلق شخصيتهاي بهتر و چند بعديتر هم تلاش ميكردند تا اثري كه ساختهاند چندين پله بالاتر از چيزي كه هست قرار بگيرد. با اين حال تفاوتهاي داستاني تا حدود زيادي جور بسياري از نقطه ضعفها را كشيده است.
احضار / The Conjuring
جيمز وان در سالهاي 2013و 2016قسمتهاي اول و دوم فيلم «The Conjuring» را ساخته و بهزودي قسمت سوم اين فيلم هم ساخته خواهد شد. سري فيلم سودآوري كه دو قسمت اول آن در مجموع نزديك به 640ميليون دلار در گيشه فروختهاند و جزو پرفروشترين آثار ژانر وحشت تاريخ به شمار ميآيند و احتمالا پس از ساخت قسمت سوم اين مجموعه تبديل به پرفروشترين سه گانه تاريخ سينما در ژانر وحشت خواهد شد. با اينكه در هر دو فيلم چند قرباني وجود دارد، اما در اصل شخصيتهاي اصلي اين دو فيلم زوجي هستند كه بهكار احضار ارواح مشغول هستند. اد وارن (پاتريك ويلسون) و لورين (ورا فارميگا) دو متخصص احضار ارواح و حل مشكلات ماورا طبيعي هستند. آنها در دو قسمت «The Conjuring» با دو پرونده روبهرو ميشوند كه زندگيشان را دستخوش تغيير ميكنند.
دو پروندهاي كه در آنها با ارواحي قدرتمند و سرسخت روبهرو ميشوند. ارواحي كه به سادگي نميتوان آنها را به زانو در آورد. در قسمت اول خانواده پرون كه پنج دختر دارند در خانهاي بزرگ و قديمي گرفتار روح قدرتمندي ميشوند كه خانه را در كنترل خود دارد و در قسمت دوم خانم هاجسون متوجه ميشود شيطان روح دخترش را تسخير كرده و درحاليكه كسي حرف او را باور نميكند سر و كله اد و لورين وارن پيدا ميشود و با ضبط كردن صداهاي خانه متوجه ميشوند حرفهاي خانم هاجسون درست است و كمك به او را آغاز ميكنند. ولي اين بار اد و لورينكاري بهمراتب وظيفه سختتر و خطرناك تري از قسمت اول پيش رو دارند. استفاده درست از موسيقي و طراحي سكانسهاي دلهرهآور از اصليترين ويژگيهاي جذابيت فيلمهاي «The Conjuring» است. جيمز وان كه سازنده نخستين قسمت از سري فيلم مطرح و شناخته شده «اره» است، با «The Conjuring» توانست بار ديگر خود را احيا كند. بسياري از منتقدين معتقدند سري فيلمهاي «The Conjuring» موفقترين آثار بعد از «جنگير» در ايجاد وحشت و ترس بدون خون و خونريزياند.
او تعقيب ميكند / It Follows
يك فيلم ترسناك ديگر كه با خشونت و خون و خونريزيهاي عجيب و غريب چندان ميانهاي ندارد و بيشتر ترس دروني را به جان شخصيتها و مخاطبانش مياندازد. تا به حال شده يك شب تاريك و در يك كوچه خلوت احساس كنيد كسي پشت سرتان در حال راه رفتن است؟ انگار كه يكي تعقيبتان ميكند. خب! معمولا در اين حالت همه يك نظر برميگردند و عقبشان را نگاه ميكنند و اگر خبري نبود با ترس مختصري قدمهايشان را سريعتر بر ميدارند تا به يك مكان عمومي برسند. حالا شما تصور كنيد اين احساس را نه در ساعات پاياني شب و در يك كوچه خلوت بلكه در جايجاي زندگيتان داشته باشيد. انگار يكي مدام در حال تعقيب شماست و احتمالا ميخواهد يكهو و در يك لحظه غافلگيركننده حسابتان را برسد. موقعيت ترسناك و روي اعصابي است. درست است؟
ديويد رابرت ميچل در سومين تجربه سينمايياش، سال 2014 فيلم «It Follows» را با همين موضوع ساخته است. فيلم كم هزينهاي كه تنها دو ميليون براي ساخت آن صرف شد اما مورد توجه بسياري از منتقدان و علاقهمندان سينما قرار گرفت. دختر جواني به نام آني مارشال زندگي بيدغدغهاي دارد تا اينكه يك شب اتفاق وحشتناكي برايش رخ ميدهد. او وقتي به هوش ميآيد خودش را به يك صندلي بسته شده ميبيند و پس از مدتي توسط يك ناشناس جلوي خانهاش رها ميشود. آني درست از لحظهاي كه در بيمارستان دوباره به هوش ميآيد احساس ميكند يك نفر در حال تعقيب اوست، شخصي كه نه او ميبيندش و نه اطرافيانش. اين موقعيت آني را در وضعيت بغرنجي قرار ميدهد. او سعي ميكند با كمك دوستانش از اين وضعيت خلاص شود، اما اوضاع آنطور كه فكر ميكند پيش نميرود و آنها درگير ماجراهاي ترسناكتري ميشوند. ميچل به خوبي توانسته با استفاده از صداهاي عجيب و غريب و موقعيتهايي واقعي ترس را در طول فيلم خود جاري كند و اين برگ برنده فيلم اوست. ميكا مونرو، دنيل زواتو و گاير گيلچرست بازيگران اصلي اين فيلم هستند.
آن / IT
كمتر كسي است كه سينما يا ادبيات را به شكل جدي دنبال كند و نام استيفن كينگ را نشنيده باشد. يكي از مطرحترين رماننويسان معاصر كه تخصص ويژهاي در نوشتن آثار جنايي و وحشت دارد. كينگ در زندگياش چندين كار منحصر به فرد انجام داده كه يكي از آنها نوشتن طولانيترين رمان وحشت تاريخ ادبيات با نام «IT» است. چهار سال پس از انتشار و فروش فوقالعاده اين رمان شبكه «ABC» تصميم گرفت ميني سريالي دو قسمتي از اين كتاب بسازد. اين ميني سريال 187 دقيقهاي در سال 1990 روي آنتن رفت و توانست با 17ميليون مخاطب براي قسمت اول و 19 ميليون مخاطب براي قسمت دوم ركوردي ماندگار در تعداد مخاطبان يك ميني سريال تلويزيوني از خود به جا بگذارد. امسال و پس از 27سال، « اندي موسچيتي» كارگردان آرژانتيني به سراغ ساخت نسخه سينمايي اين فيلم رفته و اثري خلق كرده كه توانسته عنوان ركورد پربينندهترين فيلم تاريخ سينماي وحشت را پس از سالها از دستان فيلم «جن گير» خارج كند. اين فيلم داستان نوجواناني است كه پس از گم شدن چند بچه در شهرشان تصميم به گشودن راز اين اتفاق ميگيرند. تصميمي كه باعث ميشود با دلقكي ترسناك و قدرتمند مواجه شوند و زندگيشان دستخوش تغييرات عجيب و خطرناكي شود. در اصل رمان دو بخش مجزا دارد؛ دوران نوجواني و دوران بزرگسالي اين بچهها پس از 27سال.
فيلم «IT» به بخش ابتدايي رمان ميپردازد. از آنجا كه اين فيلم با اقتباس از يك اثر ادبي موفق ساخته شده خيليها به موفقيت فيلم از نظر داستانپردازي اميد داشتند و حضور كري فوكونوگا بهعنوان يك فيلمنامه نويس قابل اعتنا اين اميدها را چندين برابر كرد. حالا نتيجه فيلم از هر لحاظ موفق شده، هم به فروش بسيار خوبي رسيده و هم درنظر منتقدان اثر قابل قبولي در اين حوزه لقب گرفته است. بيشترين تعريف هم نصيب كارگرداني و موسيقي فيلم شده. بدون شك با اين ميزان موفقيت از الان بايد ساخت قسمتهاي ديگري از اين فيلم را قطعي دانست. جيئدن ليبرهر و بيل اسكارسگارد بازيگران اصلي اين فيلم سينمايياند.
شوم / Sinister
اسكات دريكسون كه سال گذشته فيلم پرفروش «دكتر استرنج» را روي پرده سينماها داشت، در سال 2012فيلم «Sinister» را در ژانر وحشت ساخت كه مورد توجه زيادي قرار گرفت. با اينكه بسياري از ويژگيهاي اصلي«Sinister» كليشههاي معمول سينماي وحشت بودند، اما بهدليل استفاده درست از آنها و البته پايان غافلگيركننده و هولناكي كه دارد نقدهاي مثبتي دريافت كرد. البته براي علاقهمندان سينما حضور بازيگر سرشناسي مثل ايتان هاوك هم ميتواند كنجكاوي زيادي براي ديدن فيلم ايجاد كند. «Sinister» داستان نويسندهاي جنايي به نام اسوالد اديسون (ايتان هاوك) است كه براي نوشتن رمان جديدش درباره يك حادثه واقعي همراه با خانوادهاش به خانهاي ميرود كه جنايت در آن اتفاق افتاده. اديسون در آن خانه با جعبهاي پر از فيلمهاي هشت ميليمتري مواجه ميشود كه گمان ميكند ديدن آنها به طراحي و نگارش داستانش كمك خواهد كرد. آن فيلمها داستان به قتل رسيدن خانوادهاي را بهدست فرزند كوچكشان روايت ميكنند. اسوالد كه حسابي از ديدن فيلمها جا خورده آنها را ميسوزاند، اما پس از اين كار كمكم اتفاقات عجيب و غريبي در خانهاش ميافتد.
او براي اينكه خطري خانوادهاش را تهديد نكند خانهشان را عوض ميكند اما بهنظر فايدهاي ندارد و موجود شومي كه دختر كوچك او را تسخير كرده كمر به نابودي خانواده اسوالد ميبندد. فيلم پر از لحظههاي غافلگيركننده و البته يك شخصيت شيطاني بسيار ترسناك است كه حربه اصلي فيلمهاي ژانر وحشت براي ترساندن مخاطب است. انصافا هم صحنههاي ترسناك در فيلم كم نيستند. هر چند «Sinister» ميتوانست بسيار بهتر از اين چيزي كه هست باشد، اما محصول نهايي با همه ايرادت داستاني باز هم يك سر و گردن بالاتر از اكثر آثار ساخته شده در اين ژانر قرار ميگيرد. در سال 2015در نبود كارگردان و بازيگران اصلي قسمت دوم «Sinister» هم ساخته شد، اما اصلا نتوانست در حد و اندازه قسمت اول باشد و احتمالا پرونده اين داستان با همين دو فيلم بسته شده و «شوم» تبديل به سه گانه نخواهد شد.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۲۶۵۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نمایندگان پرسپولیس و سپاهان به کمیته انضباطی احضار شدند
بعد از دیدار پُرحاشیه تیمهای فوتبال پرسپولیس و سپاهان، نمایندگان این دو باشگاه به کمیته انضباطی فراخوانده شدند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، کمیته انضباطی فدراسیون نمایندگان دو باشگاه پرسپولیس و سپاهان را جهت ادای توضیحات بابت رفتار تماشاگران منتسب به دو تیم در بازی روز گذشته به این کمیته فراخوانده شدند.
در جریان مسابقه پرسپولیس و سپاهان از هفته بیستوپنجم رقابتهای لیگ برتر خلیج فارس توهینهایی از سوی هواداران سپاهان به بانوان و تماشاگران پرسپولیس صورت گرفت تا جایی که مسئولان برگزاری جایگاه بانوان طرفدار تیم میزبان را تغییر دادند.
بعد از شکایت باشگاه پرسپولیس، مسئولان سپاهان نیز اقدام به شکایت کرده و دلیل این جابجایی را رفتار ناخوشایند هواداران پرسپولیس عنوان کردند.
کد خبر 750052